الامام... والدٌ شفیق...
زیادتر شده اند این روزها این جور آگهی ها.
اغلبشان هم اختلال حواس دارند طفلک ها. از منزل خارج شده اند و تاکنون مراجعت ننموده اند...
عکس هاشان را که وَرانداز می کنم بی اختیار در ذهنم می دَود که :
چرا خانواده هاشان باید اینقدر هزینه کنند برایشان، و خون دل بخورند ؟! برای اینها که نه قیافه ای دارند بعضی هاشان، نه عقل و حافظه ی درست و حسابی، و نه حتّی بعضاً ذره ای مهربانی؟!
جواب همه ی این سؤال ها را خودم می دانم:
پدر و مادر کارشان "چرا" بردار نیست!
هرچه باشی؛
عاقل باشی یا دیوانه،
زیبا باشی یا زشت،
باادب باشی یا بی ادب...
دل پدر و مادر هر لحظه برایت هزار راه می رود.
نگرانت می شوند، حتی اگر از یادشان برده باشی...
به دنبالت می گردند، حتی اگر فراموششان کرده باشی...
:::
امروز جمعه است...
من مدّت هاست که از منزل بیرون رفته ام و برنگشته ام هنوز...
گم شده ام ...
می شود برایم آگهی بزنی... آقا ؟!
فقط دست هایت را بالا بگیر....
آنکه در جستجوست ...اوست ....
پیدا می شوی ....
شک نکن ....