تــــازه

یا به روایتی : کهنگی نوین

تــــازه

یا به روایتی : کهنگی نوین

الامام... والدٌ شفیق...

جمعه, ۲۰ دی ۱۳۹۲، ۱۱:۱۱ ق.ظ

زیادتر شده اند این روزها این جور آگهی ها.

اغلبشان هم اختلال حواس دارند طفلک ها. از منزل خارج شده اند و تاکنون مراجعت ننموده اند...

عکس هاشان را که وَرانداز می کنم بی اختیار در ذهنم می دَود که :

چرا خانواده هاشان باید اینقدر هزینه کنند برایشان، و خون دل بخورند ؟! برای اینها که نه قیافه ای دارند بعضی هاشان، نه عقل و حافظه ی درست و حسابی، و نه حتّی بعضاً ذره ای مهربانی؟!

جواب همه ی این سؤال ها را خودم می دانم:

پدر و مادر کارشان "چرا" بردار نیست!

هرچه باشی؛

عاقل باشی یا دیوانه،

زیبا باشی یا زشت،

باادب باشی یا بی ادب...

دل پدر و مادر هر لحظه برایت هزار راه می رود.

نگرانت می شوند، حتی اگر از یادشان برده باشی...

به دنبالت می گردند، حتی اگر فراموششان کرده باشی...

:::

امروز جمعه است...

من مدّت هاست که از منزل بیرون رفته ام و برنگشته ام هنوز...

گم شده ام ...

می شود برایم آگهی بزنی... آقا ؟!

  • ۹۲/۱۰/۲۰
  • زین العابدین تقی پور

وبلاگ تازه

نظرات  (۳)

فقط دست هایت را بالا بگیر....

آنکه در جستجوست ...اوست ....

پیدا می شوی ....

شک نکن ....

پاسخ:
سلام
چه نوشته ی نغزی!
انگار بهترین چیزی که می شد برای این پست نوشت، همین بود...
عالی بود!
ممنون
بسیار زیبا
پاسخ:
سلام
از لطف شماست
  • معلومه دیگه
  • نسیم خوش خبر! از نور چشم من چه خبر؟              ***                همیشه در سفر! از بوی پیرهن چه خبر؟

        تو پیکی و همه پیغام عاشقان داری                     ***                 از آن پری،گل قاصد! برای من چه خبر؟

    نشسته در رهت ای صبح چشم شب زده ام             ***                طلایه دار! زخورشید شب شکن چه خبر؟

    پاسخ:
    سلام
    انتخاب هاتون دست مریزاد داره

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی