تــــازه

یا به روایتی : کهنگی نوین

تــــازه

یا به روایتی : کهنگی نوین

آدم برفی...

پنجشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۱۹ ق.ظ

آرام تر لطفاً...

از این هم آرام تر...

اصلاً مَهموس بخوانید همه ی این ها را...

بی صدا حرف بزنید شما را به خدا...

نکند صدایمان بیدار کند از خوابِ گرانش، عمو عزّت خان را - زبانم لال-

مدّت هاست خواب راحتی نداشته طفلک!

اگر بیدار شود داستانی می شود آن سرش ناپیدا...

یادتان نیست چهارماه پیش، به چه روزی افتاده بود ؟!

آن هم بر سرِ چیزی که هنوز واقعیّتش معلوم نیست... بر سرِ احتمالاتِ "سرزمین کهن"!

حالا اگر بیدار شود و بفهمد با اسم و رسم و سربرگِ او، مسیر "سمت خدا " را عوض کرده اند می دانید چقدر دلگیر می شود؟!

آن هم به بهانه ی نقد منصفانه و دل سوزانه از سازمان متبوعه اش!

بیچاره تا آخر عمر شریفش - که دراز باد!- خودش را نخواهد بخشید و مجبور است دم به دقیقه، به خدای بزرگ پناه ببرد!

خب این انصاف است که بیدارش کنیم با صدایمان؟!... ابداً !

پس لطف کنید و بیایید همگی با هم، این رباعی زیبای" بیژن ارژن" را به سبکِ شیرین لالایی برای عموعزت الله خان ضرغامی هم سُرایی کنیم؛ به پاس زحمات بی شائبه اش در این سال ها:

قطره قطره، شد آب، آدم برفی

شد آب در آفتاب، آدم برفی

آب از سر او گذشت اما هرگز

بیدار نشد ز خواب، آدم برفی...

نظرات  (۸)

سلام !

خانه قشگی دارند واژه هایتان ...

به خانه واژگان ما نیز سر بزنید ....

حکمتانه ای ساخته ایم محض بودن ...

پاسخ:
سلام
خیلی خیلی خوش اومدین به اینجا.
حتماً مزاحم خواهم شد.
امیدوارم همیشه "در معرض رحمت" باشین.

باید به سررزمین خود ببالید!

یاد یه شعر افتادم:

حسرت نبرم به خواب آن مرداب         کارام درون دشت شب خفته است 
دریایم و نیست باکم از طوفان            دریا همه عمر،خوابش آشفته است
پاسخ:
سلام
باید به سرزمین "خودمون" با افتخار "ببالیم".
این نقدها را "نقد درون گفتمانی" می نامند احیاناً !
خیلی ممنون از اینکه وقت گذاشتین.
سلام 
لا لا لا لایی لا لا لا لایی ... !!! 
شب بخیر عمو عزت ... !!!
بای! بای!
خوابای رنگی ببینی!
با نهایت مهموسیت بخوانید!!!
پاسخ:
سلام
خواندیم... با نهایت مهموسیّت!
سلام ببخشید که دوباره مزاحم شدم و بیشتر از کوپنم دارم استفاده میکنم...
یه غزلی جالب از قاسم صرافان دیدم،خیلی جالب بود و البته به قول شما نوستالوژی! به نام  "  خواهران عزیز! یا الله...   "
گفتم مثل خمیشه همیجوری بی ربط به مطلب زیباتون بیارم،شرمنده باز اگه واقعاً بیجاست...



اول روضه می‌رسد از راه

قد بلند است و پرده‌ها کوتاه

 

آه از آنشب که چشم من افتاد

پشت پرده به تکه‌ای از ماه

 
بچۀ هیئتم من و حساس

به دو چشم تو و به رنگ سیاه

 

مویت از زیر روسری پیداست

دخترِه ... ، لا اله الا الله!

 

به «ولا الضالین» دلم خوش بود

با دو نخ موی تو شدم گمراه

 

چشمهایم زبان نمی‌فهمند

دین ندارد که مرد خاطرخواه

 

چای دارم می‌آورم آنور

خواهران عزیز! یا الله!

 

سینی چای داشت می‌لرزید

می‌رسیدم کنار تو ... ناگاه ـ

 

پا شدی و شبیه من پا شد

از لب داغ استکان هم آه

 

وای وقتی که شد زلیخایم

با یکی از برادران همراه

 

یوسفی در خیال خود بودم

ناگهان سرنگون شدم در چاه

 

«زاغکی قالب پنیری دید»

و چه راحت گرفت از او روباه

 

آی دنیا ! همیشه خرمایت

بر نخیل است و دست ما کوتاه


پاسخ:
سلام
مثل همیشه عالی بود.
انتخاب های شما خیلی خوبه.
دم شما گرم...
فقط یه سؤال:... بماند...
عرض سلام و ادب خدمت دوست ارزشی ، دلسوز ، هنرمند ، معلم و...
مطلب زیبا و پر مغزتون رو خوندم،انتقاد به جایی از مشکلات صدا و سیماست
البته که چه میزان تغییر تهیه کننده برنامه سمت خدا و یا باقی برنامه های مشکل دار و انتقادخیز صدا وسیما ، بصورت مستقیم به شخص آقای ضرغامی مربوط میشود و دقیقا طرز فکر و نظر خود ایشان است،جای بسی تامل و البته بررسی دارد...
و بعضاً اگر هم یکی چند برنامه خوب هم در صداوسیما هست و ایشون سعی در بقاشان دارند،بد نیست انصافی نیز در این مورد هم بخرج دهیم...
البته خوب عمو عزت هم که معصوم نیست...
یاد انتقاد یکی از دانشجویان انجمن از آقا تو دیدار دانشجویی در رابطه با صدا وسیما افتادم که ایشون در پاسخ گفتن:
"انتقاد و اشکال وارد است و خود بنده هم انتقاد دارم... ولی شما این رو فکر نکنید که هر چی برنامه میخوان بسازن یا پخش کنن میارن بنده تایید و امضاء کنم..."
کلی حرف (شما بخوانید هجو،شوخی،چرت) درباره صداوسیما و مشکلاتش دارم که بگم...
ولی مثل همیشه یه مطلب بی ربط! و ناهماهنگ میزارم برا دوست عزیزم...خط آخرش برام خیلی زیبا بود...



"      ساعت های آخر مقاومت بچه ها در کانال، بی سیم چی گردان حنظله حاج همت را خواست. حاجی آمد پای بی سیم و گوشی را به دست گرفت.

صدای ضعیف و پر از خش خش را از آن سوی خط شنیدم که می گوید: احمد رفت، حسین هم رفت. باطری بی سیم دارد تمام می شود. عراقی ها عن قریب می آیند تا ما را خلاص کنند. من هم خداحافظی می کنم.

حاج همت که قادر به محاصره ی تیپ های تازه نفس دشمن نبود، همان طور که به پهنای صورت اشک می ریخت، گفت: بی سیم را قطع نکن... حرف بزن. هر چی دوست داری بگو، اما تماس خودت را قطع نکن.

صدای بی سیم چی را شنیدم که می گفت: سلام ما را به امام برسانید، از قول ما به امام بگویید: همانطور که فرموده بودید حسین وار مقاومت کردیم، ماندیم و تا آخر جنگیدیم...       "


پاسخ:
سلام بر رئیس بزرگ خودمون!
من چه لیاقتی دارم که شما اینقدر وقت می ذارین اینجا! خوش به حالم.
درباره ی نوشته تون، خیلی حرف دارم. ولی به چند جمله کوتاه بسنده می کنم:
1- ارتباط رئیس سازمان صدا و سیما با سازمان خودش، تفاوت ماهوی داره با ارتباط رهبری با سازمان صدا و سیما.
2- رئیس یک مجموعه، حداقل کاری که می تونه به عهده بگیره - به فرض اینکه هیچ کار دیگه ای ازش بر نمیاد- انتقاد لفظیه از افراد خودسر زیر مجموعه اش.
3- اگر این مسئله یا سائر مسائل به طور مستقیم به ایشون مربوط نمیشه، ماجرای سریال "سرزمین کهن" چطور از این قائده مستثنی بود؟!
4- منکر معدود تلاش های ایشون برای حفظ بعضی برنامه های خوب تلویزیون نمی شم، ولی خیلی بیش از این تعداد، معکوسش رو به واسطه ی دوستان نزدیکم در اون مجموعه، شاهد بودم.
5- ای کاش بعضی چیزها که می دونستم رو می تونستم بیان کنم برای روشن تر شدن موضوع...
 
و در نهایت
ای کاش روزی که از من، شما و حضرت ضرغامی آخرین حرفمون رو می پرسن، بتونیم سرمون رو بالا بگیریم و بگیم:
سلام ما رو به اماممون برسونین و بگین: همونجوری که فرموده بودین، حسین وار مقاومت کردیم، موندیم و تا آخر جنگیدیم...
سلام
وقتی این  پست شما رو دیدم  یاد وبلاگ یه نفر دیگه افتادم که اونم آخرین مطلب همین مضمون رو داره. پیش خودم گفتم خوش به حالش. چه سعادتی. سعادت بزرگی می خواد که آخرین پست به نفر با آخرین پست استاد تقی پور هم مضمون باشه.
اونم تو وبلاگش نوشته بود:

"تو این دوره و زمونه که دشمنای دین به هر ترفندی دست می زنند تا دین رو کم رنگ و کم رنگ تر کنند آدم متحیر میمونه که یک برنامه ی خوب و مردم پسند که خیلی کم تو صدا وسیما پیدا می شه و خیلی جوونا از اون راه زندگیشونو پیدا کردند با بی ظرفیتی در شنیدن چند انتقاد به جا به هم می ریزه.راستی چرا؟؟؟؟

شاید برای اینه که ما هنوز ظرفیت هامون رو بالا نبردیم شاید هم هنوز برامون جا نیوفتاده که همه چیزمون باید برای خدا باشه . یعنی به سمت خدا باشه!!!!"



پاسخ:
سلام
چوب کاری می کنین!
خوش به حال من که این مطلبم با آخرین مطلب یه دوست واقعاً عزیز، هم مضمون شده. ( به دلایل امنیتی، از ذکر نام وبلاگِ emrooziha313.blog.ir خودداری می کنم)
ولی بنده امیدوارم ... روزی گره از زمانه وا خواهد شد...
سلام....
واقعا ....قطره قطره آب شد آدم برفی.....

پاسخ:
سلام
...
مخلصیم.
سلا. آقا بازم شیفته ی کلام شما
باید اسم برنامرو بذارن سمت خودی ها مهموناشم روحانی و یونسی و هاشمی و... . مجریشم خود ضرغامی. بشینن تا صبح از هم تعربف کنن . بدبختی اینه آدم برفیه هشت ماه دیگه آب میشه . البته چند تا برنامه دیگه مونده ببندن مثل راز، نود،پایش،ماه عسل و ..... خدا عاقبت همه رو بخیر کنه. راستی وبلاگ شما هم الآن یه تهدید جدی برای سازمان فخیمه صدا و سیما حساب میشه . زودتر برش دارین یه متن تمجیدی بذارین یه وقت نبندنش!!!
پاسخ:
سلام
مخلصم.
از بزرگواری شماست.
شما خودتون با این نظر، بیشتر در معرض الطاف هستین! بنده که کار بدی نکردم. لالایی خوندم فقط. آیا لالایی خواندن کار بدی است؟!
ولی واقعاً ممنون از دل سوزی تون.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی