جمعه!
جمعه, ۲۱ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۳۵ ب.ظ
نه حرف کم می آورم برای گفتن...
نه حوصله برای نوشتن...
اما چه کنم که هرچه می خواهم بگویم...
قبل تر گفته ام... مثل این !
نه حرف کم می آورم برای گفتن...
نه حوصله برای نوشتن...
اما چه کنم که هرچه می خواهم بگویم...
قبل تر گفته ام... مثل این !
باید کویر میشدم و خشک میشدم
کردی دعا و این همه باران به ما رسید
یک لحظه چشم از دلِ بی تاب برندار
دور از تو غم، به سرعتِ طوفان به ما رسید
از ما همیشه دردسر ما به تو رسید
از تو همیشه رحمت و احسان به ما رسید
دل های ما کنار ِ شما آبرو گرفت
آقا چقدر از کرَمَت نان به ما رسید
ما بابِ میل تو نشدیم عاقبت ولی
لطف تو هر دقیقه و هر آن به ما رسید
خوب است وقت روضه تو مارا خبر کنی
شاید نوای آن دلِ سوزان به ما رسید