تــــازه

یا به روایتی : کهنگی نوین

تــــازه

یا به روایتی : کهنگی نوین

۸ مطلب با موضوع «مذهبی :: امام زمان» ثبت شده است

اتوبوس!

پنجشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۴، ۰۲:۱۳ ق.ظ

همین که سوار اتوبوس شدم دخترک از جایش بلند شد...

بی اینکه حتی کمی در چشمانم خیره شود و خستگیِ احتمالی را ببیند و بعد تصمیم بگیرد.

بلند شد؛ در لحظه. منتظر بود انگار.

پدرش هم هر چه تلاش کرد که بنشاندش... مذبوحانه بود.

دخترک، مدام با چشم به من اشاره می کرد و به پدرش می گفت :"بزرگتره خب"

تا جایی که پدرش از جا بلند شد، دخترک ش را روی پایش نشاند و بدون آنکه بفهمد نما به نمای این وقعه را رصد کرده ام، با لبخندی صدقه ای، به نشستن دعوتم کرد.

نشستم.

دخترک حتی منتظر تشکرِ نه چندان خشک وخالی من هم نشد، خندید. با تمام صورتش... پیروزمندانه.

:::

:::

پ.ن: امیدوارم. بر خلاف خیلی ها...به آینده ی فرهنگی کشور عزیزم... به فرهنگ پاک نسل های بعد...شاید خیلی بعدتر... اما امیدوارم... به روزی که...کودکانی که رگ و پیِ شان تماماً با فرهنگ ناب انقلاب اسلامی ممزوج شده، پدرو مادر شوند.... امیدوارم... همان طور که به طلوع خورشید... و لَو کَرِهَ المسئولین!!!


پ.ن برای پ.ن: (البته که " المسئولون" درست است. ولی "المسئولین" گوش آشنا تر)

جمعه!

جمعه, ۲۱ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۳۵ ب.ظ

نه حرف کم می آورم برای گفتن...

نه حوصله برای نوشتن...

اما چه کنم که هرچه می خواهم بگویم...

قبل تر گفته ام... مثل این !

اس ام اس به آیت الله بهجت!

دوشنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۳، ۰۵:۵۴ ب.ظ

چند وقت پیش، یه اس ام اس برام اومد که پُر بود از نکاتی که  هر کدومش، خوراک یه پُست جداگانه ست. ولی روده درازی نمی کنم و پیامک رو عیناً نقل می کنم. برداشت و توضیح و تفسیر و تبیین و تعجّب و احیاناً افسوسش با خودتون:


چگونه بفهمیم که رضایت امام زمان(ع) در چیست؟

با ارسال 210  پاسخ آیت الله بهجت را دریافت و روزانه از کلام ایشان بهرمند شوید

هر پیام 35 تومان

[!!!!]

ضرب الاجل...

شنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۳، ۰۲:۵۰ ق.ظ
شعر،
اگه شاعرش جناب محمّدباقر مفیدی کیای عزیز باشه،
و اگر با صدای شاعر هم شنیده بشه،
به نظرم عیدی خوبی میشه در این ایّام ولادت امامِ دوست داشتنی...

خری که از پل گذشت...

شنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۳، ۰۲:۲۲ ق.ظ

کاملاً یادم هست بعضی دغدغه های روزهای اوّل دانشجویی را،

که یکی شان منجر شد به تولّد یک رباعی،

دغدغه ای که روال شده است این روزها انگار!

:::::

و همین رباعی، کافی ست که مرا یاد همیشه ام بیندازد... یاد خرهایی که از پل گذشتند...

و یادآوری اش کافی ست که شرمنده ترم کند در این شب های میلاد حضرت صاحب عجل الله تعالی فرجه...


هستند عجین، دوستی و دوری ها

از هجر تو نیست رنج و رنجوری ها

ماها که نه - مدّتی ست دانشجوییم-

در یاد تو اَند پشت کنکوری ها !


---------------------------------

پاورقی: خوش به حال آنها، که گمان می کنند منظور از "کنکور"، فقط "کنکور" است...

الامام... والدٌ شفیق...

جمعه, ۲۰ دی ۱۳۹۲، ۱۱:۱۱ ق.ظ

زیادتر شده اند این روزها این جور آگهی ها.

اغلبشان هم اختلال حواس دارند طفلک ها. از منزل خارج شده اند و تاکنون مراجعت ننموده اند...

عکس هاشان را که وَرانداز می کنم بی اختیار در ذهنم می دَود که :

چرا خانواده هاشان باید اینقدر هزینه کنند برایشان، و خون دل بخورند ؟! برای اینها که نه قیافه ای دارند بعضی هاشان، نه عقل و حافظه ی درست و حسابی، و نه حتّی بعضاً ذره ای مهربانی؟!

جواب همه ی این سؤال ها را خودم می دانم:

پدر و مادر کارشان "چرا" بردار نیست!

هرچه باشی؛

عاقل باشی یا دیوانه،

زیبا باشی یا زشت،

باادب باشی یا بی ادب...

دل پدر و مادر هر لحظه برایت هزار راه می رود.

نگرانت می شوند، حتی اگر از یادشان برده باشی...

به دنبالت می گردند، حتی اگر فراموششان کرده باشی...

:::

امروز جمعه است...

من مدّت هاست که از منزل بیرون رفته ام و برنگشته ام هنوز...

گم شده ام ...

می شود برایم آگهی بزنی... آقا ؟!

فراموشی...

جمعه, ۵ مهر ۱۳۹۲، ۰۱:۰۶ ق.ظ


چندی ست ز خاطرم، مرادم رفته

زین فاجعه، آه از نهادم رفته

از اوّل هفته در سرم غوغایی ست

این جمعه قرار بود... یادم رفته...


 :::::


کارم از این حرف ها هم گذشته...

باید انگشت سبابه ام را نخ پیچ کنم تا  یادم نرود با تو قرار داشته ام ... نه فقط امروز ... هر روز


مرامِ "بی رنگی" !

پنجشنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۲، ۰۳:۱۵ ق.ظ

رفتی به سفر... مرا دلِ سنگی کُشت

ای رنگ! مرا مرام بی رنگی کشت

عمری به هوای تو نفس آمد و رفت

برگرد... مرا درد نفس تنگی کشت...




.: این روزها البته، خیالم راحت است - اساسی- ؛

سال هاست که دیگر، کنتوری در کار نیست تا  " دروغ " هایم را شماره کند ... :.