تــــازه

یا به روایتی : کهنگی نوین

تــــازه

یا به روایتی : کهنگی نوین

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تئاتر» ثبت شده است

به بهانه ی پایانِ "معمای پریشانی"

شنبه, ۸ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۲۳ ب.ظ

جز عشق تو - این لعل بدخشانیِ من-

غیر از عرقی به روی پیشانیِ من،

آهی به بساط نوکری هایم نیست

حلّال "معمّای پریشانی" من !

"معمای پریشانی"... بدون "مطربان"!

چهارشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۳، ۱۱:۱۰ ب.ظ

باز هم تئاتر "معمای مطربان پریشان" -که این بار نشانی از "مطربان" نداره- به مناسبت ایام اربعین قراره روی صحنه بره؛ در  مرکز همایش های برج میلاد.

پوستر نمایش گویاست به گمانم.

اگه قابل دونستین و پا به سالن گذاشتین ( به شرطی که توی ترافیک وحشتناک" همت" و "حکیم" گیر نیفتین) قطعاً خوشحال می کنین مسئولینِ گروه هنری سایه رو.

:::::

معمای پریشانی

شام کسوفان

پنجشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۳، ۰۵:۲۴ ق.ظ

چندی از دوستانم، به مناسبت ایام شهادت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام، یه نمایشی آماده کردن و من هم با افتخار، پوستر نمایششون رو اینجا قرار میدم؛

به این امید که شریک ثوابشون بشم. اگه دوست داشتین حتماً سر بزنین...

پ.ن 1: بعیده که نیاز به رزرو داشته باشه، هر چند نفر هم که باشین جا هست انگار...

پ.ن 2: اینکه چرا این نمایش با تأخیرِ چند روزه از زمان اصلی، و با تعداد اجرای کم، داره روی صحنه میره، بماند...

:::

تکمله : تصاویر نمایش "شام کسوفان" در رجانیوز

:::

کم کم باور می کنم...

يكشنبه, ۳ فروردين ۱۳۹۳، ۱۲:۵۸ ق.ظ

هر چند دیر... اما کم کم دارد باورم می شود که خداوند روزی اش را "مِن حیثُ لا یَحتسِب" می دهد به خلق الله.

و گرنه تا چند ماه پیش، فکرش را هم نمی کردم که فاطمیه ی امسالم این طور رقم بخورد.

تئاتر در مدرسه، چیز جدیدی برایم نبوده و نیست، اما اینکه این یکی چطور در کاسه ام جاخوش کرد را نمی دانم...

به یقین خیری بوده در آن. مخصوصاً که عواملش - غیر از من و یکی دونفر دیگر- همگی دانش آموزند...

و این "دانش آموزند" ابداً به این معنا نیست که سنگ تمام نگذاشته اند همگی، یا کارِ ضعیفی از آب درآمده است ... ابداً.

خودم که واقعاً لذت برده ام تا به حال.

خلاصه اینکه اگر قدم رنجه کردید و به تماشا آمدید، منّت گذاشته اید سر ما.

پوستر نمایش، گویای همه ی اطلاعات مورد نیاز هست...

:::::

پوستر نمایش حالا همه را باور می کنم

:::::

کلاغ سیاه!

دوشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۲، ۰۶:۱۸ ب.ظ

8 / 8 /88 برای بچه های گروهمون، یادگاری بی نظیریه!

توی اون بحبوحه ی حوادث تلخ تهران؛

دانشگاه امیرکبیر ، میزبان یه تئاتر بود:

" اینجا ثانیه ها طول می کشند..."

تئاتری که بعد از نزدیک چهار سال، هنوز جزو بهترین خاطره های عمر هممونه؛ حتی برای اونایی که چندساله خارج از کشورن.

گفتم توی این شب میلاد، با یه نریشن از این تئاتر، با صدای سیّدعلیرضای مرتضوی عزیز، شریکتون کنم توی خاطرات زیبای خودم.

امیدوارم به کار بیاد...


پیشنهاد: شاید بیشتر نزدیک بشین به اون روزهای من... اگه موقع گوش دادن، یه نگاهی هم به این عکس داشته باشین ...



دریافت صدا