آه و سکوت...
جمعه, ۴ مهر ۱۳۹۳، ۰۲:۵۳ ق.ظ
یک لحظه نظر، مگر که ساقی بکند...
یا مرحمتی به عمرِ باقی بکند،
ماندم چه بگویمت که راضی بشوی
فردا که نگاهمان تلاقی بکند...
::::
::::
چه می شود کرد؟! ...
بسیاری از حرفهایم، که با بند بندِ وجودم، زندگیِ شان کرده ام،
آن قدر دستمالی شده اند-در دستان کسانی که جز کلیشه و توهم و نان به نرخ روز خوردن هیچ نمی فهمند-
که ترجیح می دهم سکوت کنم... تا مبادا -حتی در ذهن کسی- شباهتی پیدا کنم به آنان...
به آنان که حرف دل من را خرج زندگی و شهرت و پست و مقام و آبرویشان کرده اند...
چه می شود کرد...
جز اینکه بسنده کنم به عکسی...یا بیتی... و گاهی حتی... به آهی و سکوتی...