اون چیزی که هر سال، هممون روش اتّفاق نظر داشتیم این جمله بود که:
مهم ترین چیز در ماه رمضون اینه که آدم به خودش برسه!
و صد البتّه هر کدوممون، این "به خودش برسه" رو به مقتضای حال خودش، تفسیر می کرد.
یه سری به فکر رستورانایی می افتادن که تا سحر بازن و آماده ی خدمت رسانی به مردم غیور روزه دار!
بعضی ها فکرشون میرفت سمت استخرهایی که فقط و فقط به خاطر گل روی ملت روزه دار، تا سحر سانس میذارن!
یه چندتایی هم میرفتن تو فکر اینکه چمن مصنوعی اداره برق رو رزرو کنن یا سالن سرپوشیده ی کبکانیان رو!
و لا به لای همه این پیشنهادها، یه چیزی بود که همه بهش فکر می کردن. به تنها تفسیر مشترکمون از "به خود رسیدن "
هیچ کس حاضر نبود حتی دیدن اون رو کنسل کنه؛ به هیچ قیمتی.
انگار هرسال، هر شب ماه رمضون باید می رفتیم پیشش، تا یه کم حال و هوای رمضون بیاد تو سرمون. انگار فقط اونجا بود که میشد به خودمون برسیم. هرچند که خیلی ازحرفاشو نمی فهمیدیم، حتّی اونایی رو که به لبخند می گفت: از این ساده تر دیگه نمیشد بگم!
شده بود برامون مثل افطاری خوردن؛ که مگه میشه جداش کرد از ماه رمضون؟!
:::::
چندوقت پیش یکی از رفقا اس ام اس زد که : امسال ماه رمضون میای استخر؟!
هنوز جوابش رو ندادم...
نمی تونم جواب بدم...دل و دماغش رو ندارم...
..
..
..
امسال که حاج آقا نیست، انگار هیچی نیست...
فقط خدا کنه از اونور، هوای ما رو داشته باشه...
