تــــازه

یا به روایتی : کهنگی نوین

تــــازه

یا به روایتی : کهنگی نوین

کوچه!

چهارشنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۳، ۰۵:۲۱ ق.ظ
من...

عجله...

وسط یه پروژه ی تصویری...

خیابون خلوت...

شهرک غرب...

انگار بعضی وقت ها، "باید" چشممون بیفته به یه چیزایی...

بی نیاز از توضیح...

که ببینیم و افسوس بخوریم و رد بشیم...

و خدا رو شکر که دوربین، همدمِ این لحظاته...

:::

:::

شاید بهتر باشه که توضیحی ندم راجع به این عکس؛ گویاست خودش.

  • ۹۳/۰۳/۱۴
  • زین العابدین تقی پور

وبلاگ تازه

کوچه

مذهبی

شهید

نظرات  (۱۱)

سلام علیکم
با «آیا وقت آن نرسیده است که باور کنیم ...» بروز هستم.
www.soulook.blog.ir
پاسخ:
سلام
امیدوارم همیشه به روز باشید.
حتماً خدمت می رسم.
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
سلام!
من رو هنوز یادتون هست؟
به بچه های دیگه سلام برسونید!
*** ***** *** *** ******* **** **** ** *** *****    ***********
*** ** *******     ***********************
التماس دعا.
یاعلی مدد.
پاسخ:
سلام
خیلی خوش اومدی به اینجا، و خیلی تر مشتاق دیدار.
مگه میشه شما رو یادم رفته باشه؟!
مخصوصاً اون کلمه ی "رضا" رو، که بعضی ها به اسم می چسبوندن بعضی ها هم به فامیلی!
اگه شما بچه ها رو دیدی سلام من رو هم برسون!
یا علی
                      سلام
گزینه ی 4

کردستان مجاز از بی راهه است .

شما دیگه چرا ؟؟؟؟؟

پاسخ:
سلام
سؤالم از این جهت بود که
-خدا رحمت کنه رفتگان شما رو-
یه بنده خدایی به اسم جناب سعدی چند سال پیش، به تقلید از شما این بیت رو سروده بود:
"ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی
این ره که تو می روی به ترکستان است"

گفتم بدونین بد نیست. شاید بخواین ازش بایت تغییر نوشته تون، شکایت کنین!
سلام 

گاهی اوقات سکوت بیش از اندازه خساراتی میزنه که جبران ناپذیره مثله سال 88 ، سکوت کردیم و روز عاشورا اون اتفاقات افتاد ......

دیگه نباید سکوت کنیم (البته سکوت نکردن نشانه ی بی احترامی به دیگران نیست)

باید یاداوری کنیم که اکر شهدا نبودند ما اینجایی که هستیم نبودیم ، مادران و خواهرانمان امنیت نداشتند و شاید اصلا ما به  به دنیا نمی امدیم......

و حالا باید جلوی خانم های بد حجاب و بعضا بی حجاب بایستیم و بگوییم ..
                                                                       خواهرم این راه که می روید به کردستان است
(البته با صدای پایین و لحن خوش ...)



راستی اقا تقی پور ما به اینجا سر میزنیم ولی شما به اونجا سر نمی زنید .... !!!!!!!!

ووو....

     ماه شادی ال الله به شما وتمام خواننده های وبلاگتون تبریک و تهنیت باد ...

خیلی خیلی مخلصیم 
 یا علی 
پاسخ:
سلام
منظورتون از "کردستان" در جمله ی " این راه که می روید به کردستان است " کدام است؟ (2 نمره)
1- استان کردستان
2-بزرگراه کردستان
3- ترکستان
4- هیچ کدام

"ممنون که به اینجا سر می زنین"
سلام اقای تقی پور...
اول میخوام از بازی تون توی کلیپ ایستاده ایم تعریف کنم.
بعد یه چیزی شما توی تئاتر یا چیز دیگه ای بودین یا جریان چطور بوده که تونستید بازی کنید.
ممنووووووووونم
پاسخ:
سلام
خیلی خیلی خوش اومدین.
نظر لطف شماست.
اگه منظورتون بازی در کلیپ "ایستاده ایم"ه، بله، به تئاتر و البته چیزای دیگه بستگی داشته.
  • معلومه دیگه
  • استخـوانها به شهر برگردیـد ، دلمان عطـر خاک می خـواهد


    آسمـان هم بـرای دیدن خـود ، تکـه ای از پـلاک می خـواهـد


    استخوانها کمی هوا ابریست ، چه بگو یم شما که می دانید


    گفتن از بالهای خون آلود ، سینه ای چاک چاک می خـواهد


    ماه هـر شب از التهاب زمین، به خـودش از حریق می پیچد


    اینطـرف هـا که نیستید از شرم ، ماه شاید مغاک می خواهد


    من از روزهـا دلم خون است ، تو کجایی که عشق بنویسی؟


    شاید اصلا سرودن از تو و عشق ، قلمی دردناک می خواهد


    قـاب عکست به سینه دیوار ، چشمهایت هـوای رفتن داشت


    تـو و انگشت های نا آرام ... دستهایی که سـاک می خواهد


    روی دستـان شهر می پیچید ، عـطرتـان در مشام گنجشکان


    بین این روزهای مصنوعی ، کوچه هـا عطر تاک می خواهد

    پاسخ:
    سلام
    مثل همیشه انتخاب فوق العاده زیبایی بود و بسیار مربوط.
    ممنون که "هنوز" سر می زنین!
  • علیرضا بادامبرجاه
  • سلام استاد
    واقعا در حق شهیدان ما دارند اجحاف میکنند و خون آنان را دور می ریزند.
    باز هم دم شما گرم که این قدر به این چیز ها توجه دارید و ارزش قائلید. 



    پاسخ:
    سلام
    باور کن اگر عنایت عشق نبود
    دست چپ و راست را نمی دانستیم...
    (جلیل صفربیگی)

    (لطفاً بعد از این، اینجا، از واژه "استاد" استفاده نکنین. مجبور به سانسور نکنین بنده رو)
    سلام
    باید افسوس خورد. کوچه جواد فاضل به کوچه پامچال تبدیل بشه.
    شاید هم دلیل موجهی داشته باشه.
    البته فکر نکنم. مگه تو محله ولنجک نبود که اهالی اونجا چه مخالفتی سر دفن شهدای کهف الشهدا میکردند.
    هر چی هست خداکنه مردم و یا کسانی که با قصدی این کار رو کردند ارزش های این کشور یادشون نره.
    یادمون نره که آرامشمون از کجا اومده و مدیون چه کسایی هستیم
    پاسخ:
    سلام
    هنوز هم امیدوارم که دلیل موجهی داشته باشه.

    به قول میلاد عرفان پور:

    بی تو همه ی خاطره ها خاک شده ست
    از شهر، نشان عشق ما پاک شده ست
    چندی ست که گل فروشیِ کوچه ی ما
    بنگاه معاملات املاک شده ست...

    سلام......
    گاهی فقط باید سکوت کرد .....به قول بنده خدایی : گاهی سکوت سزای سبکسری است.
    البته نمی دونم شاید از بس سکوت کردیم اینجوری شده....شاید...........


    پاسخ:
    سلام
    و شاید اونجا که باید می گفتیم، سکوت کردیم و اونجا که باید سکوت، گفتیم...

    افسوس!

    که پامچال را دوبار نام کوچه ای می گذارند و نمی گذارند نام شهیدی روی یک کوچه بماند. از نام شهدا هم نمی گذرند.

    راستی از پروژه تصویری تون چه خبر؟

    پاسخ:
    سلام
    بی خبری، خوش خبری!

    گاهی فقط می تونی سکوت کنی و آه بکشی ...

    همین ...

    پاسخ:
    سلام
    آه...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی