تــــازه

یا به روایتی : کهنگی نوین

تــــازه

یا به روایتی : کهنگی نوین

۵ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

ایستاده مثل کوه...

سه شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۳:۰۰ ق.ظ

پارسال بود؛ تقریباً همین موقعا!

که  کلیپ "ایستاده ایم" متولّد شد؛

این پست، یه جورایی به مناسبت یک سالگیِ این کلیپه.

و همچنین به مناسبتِ گذشتِ حدود یک سال از بلاهایی (یا همون برکاتی) که به خاطرش سرم اومد!

- که هنوز هم ادامه داره گاهی-

خلاصه اگه دوست داشتین کلیپ رو با کیفیت عالی داشته باشین بسم الله

اگرم به همون کیفیت کم، قانعین بفرمایین اینجا.

ایستاده ایم

آدم برفی...

پنجشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۱۹ ق.ظ

آرام تر لطفاً...

از این هم آرام تر...

اصلاً مَهموس بخوانید همه ی این ها را...

بی صدا حرف بزنید شما را به خدا...

نکند صدایمان بیدار کند از خوابِ گرانش، عمو عزّت خان را - زبانم لال-

مدّت هاست خواب راحتی نداشته طفلک!

اگر بیدار شود داستانی می شود آن سرش ناپیدا...

یادتان نیست چهارماه پیش، به چه روزی افتاده بود ؟!

آن هم بر سرِ چیزی که هنوز واقعیّتش معلوم نیست... بر سرِ احتمالاتِ "سرزمین کهن"!

حالا اگر بیدار شود و بفهمد با اسم و رسم و سربرگِ او، مسیر "سمت خدا " را عوض کرده اند می دانید چقدر دلگیر می شود؟!

آن هم به بهانه ی نقد منصفانه و دل سوزانه از سازمان متبوعه اش!

بیچاره تا آخر عمر شریفش - که دراز باد!- خودش را نخواهد بخشید و مجبور است دم به دقیقه، به خدای بزرگ پناه ببرد!

خب این انصاف است که بیدارش کنیم با صدایمان؟!... ابداً !

پس لطف کنید و بیایید همگی با هم، این رباعی زیبای" بیژن ارژن" را به سبکِ شیرین لالایی برای عموعزت الله خان ضرغامی هم سُرایی کنیم؛ به پاس زحمات بی شائبه اش در این سال ها:

قطره قطره، شد آب، آدم برفی

شد آب در آفتاب، آدم برفی

آب از سر او گذشت اما هرگز

بیدار نشد ز خواب، آدم برفی...

زاهد، غرور داشت، سلامت نبُرد راه...

يكشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۴:۵۵ ب.ظ

وقتی در شلوغیِ اطرافتان همه به عقب راه می روند،

- احیاناً به احترام حضور شما؛ و نه به خاطر رسم و رسوم معمول -

ترجیح می دهم...

برای اینکه کودکی را زیر گام هایم -ندیده- له نکنم...

یا به پیرمردی با شانه هایم- نفهمیده- تنه نزنم...

یا حتّی جوانی نشسته را با ضربات پاهایم - ناخواسته- نیازارم...

ترجیح می دهم که نه به عقب، که به رو - و نهایتاً به پهلو- از اطراف ضریحتان دور شوم ...

و برایم مهم نیست نگاه های خادم بالاسرتان و بعضی زائرانتان، که چپ چپ نگاهم می کنند،

به زعم من، حرمت زائرهاتان، گاه بیشتر است از بعضی آداب...

همان آدابی که گاه، برایمان واجب تر می شوند از واجبات خدا...

:::

در این میان امّا، غبطه می خورم به حال همان زائری که به پشت، همه را لگدمال می کند به بهانه ی حرمت شما.

چون یقین دارم او هیچ نمی فهمد از غرور احمقانه ای که از متفاوت بودن حاصلم شده!
:::

سرباز

:::

یادش بخیر اون وختا...

جمعه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۴۶ ب.ظ

:::

پاورقی 1 : از همین تریبون رسماً اعلام می کنم که به بی عیب بودن مطلق گذشته ها، ابداً اعتقادی ندارم.

پاورقی 2 : از لوگوی پایین این کمیک استریپ، پُر واضح است که میزبان این پست، "فرهنگ نیوز" است!

گفتم این شرط آدمیّت نیست...

سه شنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۴۳ ق.ظ

این ایّام - که مصادف است با ایّام الله انصراف از دریافت یارانه(!) - تلویزیون، عرق شرم را اساسی بر پیشانی ما نشانده است.

از خجالت آب شدیم و شرمنده!

وقتی فوتبالیست های تکنیکی و محبوب کشورمان - که بعضاً میلیاردی دستمزد می گیرند-

وقتی بازیگران حرفه ای و تأثیر گذارمان - که گه گاه به صد میلیون، پول نمی گویند-

وقتی مدیران دلسوز و درد کشیده - که در طول عمر شریفشان تقریباً یک بار هم به دنبال خانه نگشته اند-

عزّتمندانه، از دریافت یارانه انصراف می دهند، جا دارد انسان از خجالت بمیرد!

یاد مرحوم سعدی می افتم که او هم -طفلک- از یک چیزی خجالت کشیده و ایراد فرموده بود:

گفتم این شرط آدمیّت نیست...

و ,واقعاً هم شرط آدمیّت نیست...که چنین مردمانی، انصراف دهند و ما...

::::