تــــازه

یا به روایتی : کهنگی نوین

تــــازه

یا به روایتی : کهنگی نوین

مظلوم!

شنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۳، ۰۲:۱۳ ب.ظ

در شهری که خط ویژه هایش، ویژه شده اند برای اتوبوس ها- کند رو و تند رو-

در شهری که خیابانهایش، مهیّا شده اند برای اتومبیل ها - کم قیمت و پرقیمت-

در شهری که حاشیه های کناری هم، مختص شده اند برای موتوری ها - قانون مدار و قانون گریز-

...

مظلوم، آنان که برای راه رفتن، فقط به پای خود تکیه می کنند...

بیچاره پیاده رو ها !

پیاده رو

پس نوشت:

چقدر خوب...

که "اتوبوس" فقط برایمان اتوبوس است...

"اتومبیل" فقط اتومبیل...

"موتور" فقط موتور...

و "پیاده رو" فقط پیاده رو... نه هیچ چیز دیگر...

نظرات  (۱۲)

سلام .........
واقعا هم چه مظلوم اند آنان که برای راه رفتن فقط به پای خود تکیه می کنند..........
پاسخ:
سلام
...
سلام آقا
این پستتون منو یاد اون حرفتون انداخت که میگفتین
دورو بریامم بهم شکایت میکنن از بس پیاده میرم و میام (چه مظلومیتى داشتیم)
و خوش بحال من که براى برگشت به خانه به ماشین معلمم تکیه میکنم والبته تادر خانه مى آیند ولى معلم ها قابل نمیدانند و حالگیرى میشود

پاسخ:
سلام بر آکتور بداهه پرداز!
درسته که فقیر و خسته به درگاهت آمدیم، ولی همون قدر که اون شب شرمنده شدیم بسه!
و البته خوش به حال ما!
  • معلومه دیگه
  • از سر میدون ونک٬ تا انتهای پامنار...


                           ازآخر نیاورون٬ تا پای ریلای قطار...


    شهر پریشون منه٬ که داره فریاد میزنه...


                         توی نگاه خسته ی این آدمای بیشمار...

     

    این آدما که له شدن٬ زیر فشار زندگی...


                         حتی تو قرن ۲۱ ٬ این ورا رسم بردگی...

     

    فواره تو پارک شهر ٬ هنوز زمینگیر نشده...


                       نیزه زن میدون حر٬بعد یه عمر پیر نشده...


    حراجی کبوتره٬ میدون مولوی هنوز...


                        پهلوون معرکه گیر حریف زنجیر نشده...

     

    حریصه عطر مادرم!حریص خواب پشه بند...


                        حریص عریونی ما٬ رو پشت بومای بلند...


    حریص داد پنبه زن٬ تو کوچه های کاه گلی...


                        حریص قصه های دور٬ شاپریه گیسو کمند...

     

    کوچه ملی هنوزم٬ صدای پامو کم داره...


                       آب انبار بدون آب٬ چشماتو یادم میاره...


    من اومدم تو این هوا٬ نفس رو تجربه کنم...


                        با من بیا تا ته خط٬بگو آره٬ بگو آره...

    پاسخ:
    سلام
    آره...آره...
    آقا راه گم کردین!
    خیلی وقته نیستین! البته استثنائاً کاملاً حق می دم بهتون!
    ای کاش می تونستم همه ی حرفم رو راجع به این شعر -و البته شاعرش- بزنم!
    ممنون که هنوز سر می زنین
    در شهری که هیچکس  و هیچ چیز سر جای خودش نیست 
    نباید توقعی از اتوبوس و خودرو و موتور  داشته باشیم. 
    اونا هم ساکن شهر ما هستند ;)  
    پاسخ:
    سلام
    خیلی خیلی خوش اومدین به اینجا.
    و ممنون از نظرتون.
    هر چند که جسارتاً با این جمله تون موافق نیستم: "شهری که هیچ کس و هیچ چیز سر جای خودش نیست"

    چه جالب ! عکاسش روسه ! آقای دیمیتری چیستاپروداف (-:

    خوشبخت آنان که برای برای راه رفتن، فقط به پای خود تکیه می کنند...

    استوار باشید ....و تازه

    پاسخ:
    سلام
    مثل همیشه دقیق!
    البته دیدن کل گزارش این آقای روس از وضعیت رانندگی تهران، یک کمی آدم رو شرمنده می کنه!
    ممنون از اینکه سر می زنین و نظر میذارین.
    سلام علیکم
    نگفتین دوره چند بودین؟
     
    پاسخ:
    سلام
    میدونم که نگفتم!
    سلام ..........
    صفت دوست داشتنیتون رو بکار نمی برم چون جوابشو میدونم ...
    من دلم به حال اون بچه میسوزه اگه  این موتوری یه ذزه زودتر می رسید معلوم نبود چی میشد !!!!
    دورادور دوستتون داریم .....
    یاعلی
    پاسخ:
    سلام
    ...........(جای خالی برای جوابِ اون چیزی که ننوشتی!)
    جدی خوشحالم از اومدنت به اینجا.
    از لطف شماست.
    یاعلی
  • چه فرقی داره چیه ؟؟؟
  • سلام 

    طبق معمول استفاده از کلماتی که فقط خوده نویسده ، خدا ، و ائمه منظور پشتشان را متوجه می شوند !!!!
    پاسخ:
    سلام جناب م.ش
    اولاً که خیلی فرق داره!
    ثانیاً بعید می دونم که متوجه شدن منظورم، انحصاری باشه!!!
    در هر صورت، ممنونم از اینکه وقت میذارین!
    سلام...
    جسارته اگر محتوای نظر بنده چیزی جز تعریف داشته باشه...مطمئن باشید تعریف بوده..!
    اصلا در ذهن بنده این گنجانده نمیشد که "این" برداشت رو از نظر بنده داشته باشید..
    ممنون قوه تخیل است دیگر...گاهی گل میکند

    پاسخ:
    سلام
    نظر لطف شماست.
    از قضا من برداشتی نداشتم از نظرتون. واسه همین هم سؤال کردم.
    باز هم ممنون
    سلام
    تمام مطلب شما جای حرف داشت و دارد..ان هم زیاد اما هیچ چیز همانند جملهء پایانی"مظلوم، آنان که برای راه رفتن، فقط بهپای خودتکیه می کنند..." نمیشود...
    بی ربط:شخصی که در تصویر روی موتور نشستن خیلی شبیه به "بابا پنجلی در سریال پایتخت" میمانند
    یا حق 


    پاسخ:
    سلام
    واقعاً متوجه نشدم نوشته تون، تعریف بود یا چیز دیگه ای!
    اگه دوست داشتین، من خوشحال میشم که حرفهای زیادتون رو بشنوم(= بخونم).
    ممنون که وقت میذارین.
    (بی ربط: خدا این قوه ی تخیل سرشار رو ازتون نگیره!!)
    یا حق
    بیچاره من! بیچاره شما!
    سلام!
    پاسخ:
    سلام
    اتفاقاً خوش به حال شما! خوش به حال من!
    سلام استادنا!!!!!!
    شرمنده ام به خدا !!!!
    ببخشید که اینقدر دیر به دیر به اینجا سرمیزنم!!!!!


    به نظر من ......
    بیچاره موتور سوار ها ... چه ناله و نفرینی که پشت سرشونه... !!!!!!!!!!!
    خیلی خیلی مخلصیم 
    یاعلی
    پاسخ:
    سلام رفیقنا!
    همچین خبری هم نیست اینجا، که مجبور باشی زود به زود سر بزنی! ولی ممنون که میای.
    فقط ای کاش، "اتوبوس های ویژه"، "ماشین های مدل بالا"، "موتوری ها "و "پیاده رو ها" در حد همین کلمات، سطحی باقی می موندن... ولی حیف که عمیق ترن...خیلی...
    ما بیشتر
    یاعلی

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی