اگر چه دوست به چیزی نمی خرد ما را...
چهارشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۲، ۱۲:۳۵ ق.ظ
رفت کنارِ درِ مغازه،
همونجایی که میوه ها و سبزی های چند روز مونده رو می ذارن معمولاً ،
چیزی که میخواست رو از لابلای اونا سوا کرد،
و در جواب نگاه پر سؤال شاگردش، فقط گفت:
هیچ کس اینا رو نمی بَره، مغازه دارِ بیچاره پول داده بابت شون! بذار ما وَرِشون داریم!
همونجایی که میوه ها و سبزی های چند روز مونده رو می ذارن معمولاً ،
چیزی که میخواست رو از لابلای اونا سوا کرد،
و در جواب نگاه پر سؤال شاگردش، فقط گفت:
هیچ کس اینا رو نمی بَره، مغازه دارِ بیچاره پول داده بابت شون! بذار ما وَرِشون داریم!
:::
دلم گرم شد از شنیدن این ماجرا...
چون وقتی دوستان شما این جوری باشن،
شما هم قطعاً همین جوری هستین آقا ! ... نه ؟!
دلم گرم شد از شنیدن این ماجرا...
چون وقتی دوستان شما این جوری باشن،
شما هم قطعاً همین جوری هستین آقا ! ... نه ؟!
فوق العاده بود.
لصفا منبع آن را نیز برای اطلاعات بیشتر بیان کنید
مرسی.