تــــازه

یا به روایتی : کهنگی نوین

تــــازه

یا به روایتی : کهنگی نوین

۴۶ مطلب با موضوع «سیاسی» ثبت شده است

قالیباف! مچّکریم!

جمعه, ۲۰ دی ۱۳۹۲، ۰۷:۰۰ ق.ظ

"مشترک گرامی؛ با عرض پوزش به دلیل انجام عملیات بر روی تأسیسات آب شهری، آب محدوده شما،

روز دوشنبه  16/ 10 / 92  از ساعت 21 الی 5 بامداد قطع خواهد شد. لطفاً ما را با بردباری خود یاری فرمایید.

روابط عمومی شرکت آب و فاضلاب "

وقتی غروب یکشنبه، این پیامک برام اومد، داشتم از تعجب شاخ در می آوردم. آخه ما تقریباً عادت کردیم که گه گاه، مثلاً برقمون بره، بعد زنگ بزنیم اداره برق،  تا اگه دوست داشتن بهمون بگن که دارن یه عملیاتی روی سیستم انجام می دن.

روز دوشنبه هم که حوالی میدان شهدا، چندتا بنرِ اطّلاع رسان در همین مورد دیدم، دیگه مطمئن شده که بیدارم و خواب نمی بینم. علی الخصوص که طرفای ساعت 8 روز دوشنبه، چند جا از منطقه مون، چشمم افتاد به تانکرهای آب، که ظاهراً برای رفع نیاز مردم تعبیه شده بودن.

دیدم دور از انصاف و معرفته که سکوت کنم و هیچی نگم.  مخصوصاً در این چند ماه که از بعضی ها، به خاطر کارهای نکرده(!) مدام تشکّر میشه.

واسه همین فریاد می زنم:

روحا... ببخشید ... قالیباف متشکّریم!


بماند که دوشنبه، از 9 شب، الی 5 بامداد، فقط فشار آب یه کم، کم شد!

پرتقال فروش...

شنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۲، ۱۲:۰۵ ق.ظ

قدیم ترها، وقتی در ملاقات مقامات ایرانی وخارجی، مقام خارجی یک قدم حتّی، کمتر از مقام ایرانی برمی داشت، بعضی ها صداشان را به فریاد بلند می کردند که: وا ایرانا! امان از رفتن آبرو و عزّت ایرانی!

حالا بعضی از همین بعضی ها - به دلایلی از بردن نامشان معذوریم، سؤال نفرمایید، حتّی شما دوست عزیز- طی سخنانی گهربار، فرمایش نموده اند که :

در ماجرای رفتار هیئت اروپایی با رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، هیچ گونه بی احترامی صورت نگرفته. اگر هم ذرّه ای پا روخطی اتّفاق افتاده، به دلیل ناآشنایی هیئت اروپایی با عرف ایرانی بوده است! ( اصل خبر)

سؤال مهم اینجاست: چگونه است تمامی افراد هیئت اروپایی با عرف ایرانی آشنا بوده اند مگر رئیس این هیئت؟! یک بار فیلم را به دقت ببینید!

حالا پیدا کنید پرتقال فروش را...

::::

پاورقی: راستش مدتی بود در نوسان بودم میان انتشار و عدم انتشار این پست. چون گمان می کردم و گمان می کنم که وقت همه ما بیشتر از اینها ارزش دارد که به این چیزها تلف شود. و بالاخره، منتشرش کردم؛ نه از این جهت که ارزش انتشارداشت، از این جهت که کلی وقت گذاشتم برایش!!!

توقّعات بی جا !!!

جمعه, ۱۳ دی ۱۳۹۲، ۰۵:۰۵ ق.ظ
بیخود نیست از قدیم می گفتند: به مُرده که رو بدهی، پا می شود و بالانس می زند برایت!
آن قدر توقّعات مان را برده ایم بالا، که حدّ و حساب ندارد!
آخر برادر من! با شما هستم! شمایی که آن کنار ایستاده ای! همین شمایی که سه چهار روز است رفته ای روی مغز من؛ که
"چرا سازمان فخیمه ی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، برای مراسم 9 دی تهران، اطّلاع رسانی نکرد؟!"
مگر صدا و سیما در ایران مسئول اطّلاع رسانی درباره این اتّفاقات دمِ دستی است؟! به صدا و سیما چه ربطی دارد که یک عدّه می خواهند روز 28 صفر در چندجا، شهید گمنام تشییع کنند؟! همین که از سر لطف، بزرگواری می کند و چند روز بعد از واقعه، دو سه پلان از این اتّفاقات را خبررسانی می کند، منّت دارد سر ما! جنابشان کارهای مهمتری دارند!
- چه کارهای مهمتری؟!
اینکه صبح و شام به فکر روی فرم نگه داشتن بدنِ خوش استیل ما هستند و مدام وسایل پیاده رَوی و دراز و نشست را معرّفی می کنند، کار کمی است؟!
اینکه در طول چندین ماه، مهمترین دغدغه مردم - یعنی آماده سازی کباب؛ آنگونه که حرارت به طور یکسان به همه جایش برسد- شده دغدغه شان، کار کوچکی است؟!
عجب آدم های پرتوقّعی پیدا می شوند ها!

"لکّه" ای از اکسیژن...

دوشنبه, ۹ دی ۱۳۹۲، ۰۴:۰۳ ب.ظ

توی این وانفسای سینمای ایران-که گویا جناب مرده شور خودشون صاحب عزا تشریف دارن-

بعضی از اتّفاقات، حکم کپسول اکسیژن رو دارن؛ توی این هوای دودآلود!

مثلاً  سر به مهر -با وجود چند نکته ی قابل بحثش- بعد مدّت ها، یه حالی داد به شُش های بینوای ما.

( که شاید به وقتش مفصّل درباره ش بنویسم)

و این اتّفاق اخیر که خدا می دونه ذوق کردم از شنیدنش:

جناب محمّدباقر مفیدی کیای عزیز - که این واژه ی "عزیز"، بسیار ناچیزه در مقابل ارادتم به او-  بعدِ چند اثر، از  جمله فیلمِ دیدنی "... و دیگر هیچ نبود" ، و کلیپ بی نظیر و تحسین برانگیز*" ایستاده ایم..." ، دست به کار فیلم جدیدش با نام "لکّه" شده، که قراره در جشنواره عمّار، اوّلین اکرانش رو داشته باشه. بی صبرانه و منفجرانه(!) منتظرِ یه نفسِ عمیق با اکسیژن خالص سیاسی هستم...
--------------

* البتّه برای بعضی ها، صفت "خانمان سوز" هم به این صفت ها اضافه میشه!

نیازمندی ها !

چهارشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۲، ۰۲:۵۹ ب.ظ

این گونه که به نظر می رسد، علماء و ادبای زبان شیرین پارسی، در تعریف دو واژه ی پر استعمال "سخنران" و "ریاست قوه" - اعم از مقنّنه، مجریه و ایضاً قضائیه -تعاریفی متفاوت و بعضاً دور از هم، ایراد فرموده اند.

از آنجایی که ما دستمان به ردای هیچ کدام از دو گروه فوق نمی رسد، از نزدیکان، دوستان و آشنایان این حضرات، - علی الخصوص گروه دوم- تقاضای عاجزانه داریم ذیل تفاوت های ماهوی این دو، نکاتی به سمعشان برسانند ... و جامعه ای را از نگرانی برهانند.

با تشکر

نامحرمان تمامی بحث های سیاسی و اجتماعی این روزها

پس از ژنو!!!

سه شنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۲، ۱۲:۲۳ ق.ظ

خدا شاهده

نه قصد توهین دارم - به جان خودم-

نه قصد تخریب،

و نه قصد مناقشه - چرا که اساساً در مثَل، مناقشه راهی نداره-

...

نمی دونم چرا این چند وقته ی اخیر - که از قضا مصادف شده با " پس از ژنو" - مدام یاد جناب فامیل دور می افتم!!!

نمی دونم... شاید شما بتونین کمکم کنین که بفهمم چرا !



اگر خدا خواهد...

چهارشنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۲، ۰۱:۳۷ ق.ظ

بعد از پست مهم و مردافکن تازه (واقعاً چرا...؟!) ، و شاید به تأثیر از اون ( بذارین دل ما هم خوش باشه) سخنگوی محترم یکی از قوا، اعلام کرده که :

[در برخورد با فتنه 88 ] اگر اقدامات جدی انجام می دادیم، اینگونه اظهار نظر نمی کردند و

شاید همه ی ما کوتاهی کرده ایم!

داشتم فکر می کردم چه شانسی آوردیم،

اگر "جناب برادر یکی از سران فتنه" دهان باز نمی کرد و نمی گفت:

"ما از طلبمون در سال 88 گذشتیم" ،

شاید ما هنوز داشتیم به برخورد قاطع و کوبنده مون با سران فتنه 88 می نازیدیم.
راست گفتن که عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد...

هر قدر هم که اشاره کنی...

يكشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۲، ۱۱:۱۴ ب.ظ

گمان نکنی - خدای ناکرده- فراموشت کرده ایم... نه والله

هنوز هم از نامت استفاده می کنیم؛

چه بخواهی چه نخواهی...

آن چنان که اگر کسی نداند، گمان می کند ما و تو، یک روحیم در چند بدن...

بماند که آن پیرِ مرادِ دوست داشتنیِ مظلوم، تو را در دو خصوصیت، چکیده کرده بود:

ساده زیستی

دیانتی عین سیاست و سیاستی عین دیانت

و بماند که ما، نه فقط شباهتی به این دو نداریم، بلکه علاقه ای هم به این دو...

ولی خودت هم اگر بودی، راضی نمی شدی که ما،  نامت را

- که برای همیشه در تاریخ دلها، استوار خواهد ماند-

به همین راحتی از دست بدهیم!

پس لطفاً خودت را خسته نکن... و ما را هم بیش از این شرمنده تر...

هر قدر هم که بنشینی روی منبرت - روبروی اتاق کار ما-

و اشاره کنی مدام

و ابرو در هم بکشی مکرّر...

ما کار خودمان را می کنیم

و صد البتّه از نامت بهترین استفاده ها را...

مدرس عزیز!

:::

:::

اندکی پیش تو گفتم غم دل، ترسیدم...

دوشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۲، ۱۱:۰۴ ق.ظ

خدا رو شکر که نمردیم و دیدیم - به قول حضرت رئیس جمهور- قدرت های جهانی(!!!) ما رو به رسمیت شناختن!

و نمردیم و دیدیم میشه با از دست دادن خیلی چیزها، حتی "هیچ" هم به دست نیاورد

هزاران حرف توی دلم هست و هزاران داغ روی اون؛

از این تحقیرها و توهین ها و استحمار شدن های مکرّر این صد روز؛

که نه حوصله ی گفتنشون هست و نه وقتی برای تایپ کردنشون!

فقط یه نکته ی ظریف هست که این یکی دو روزه ی بعد ژنو، گه گاه، لبخند رو روی لبم میاره :


جناب وزیر امور خارجه کشورمون، بلافاصله بعد از اتمام کنفرانس، در جمع خبرنگارای ایرانی، مقتدرانه از این حرف زد که:

"ما بر اساس این توافقنامه، همه ی فعّالیّت های هسته ای خودمون رو ادامه می دیم و هیچی متوقّف نمی شه."


ما هم سرمون رو به نشانه تأیید، بالا و پایین کردیم و از سویدای دل نعره زدیم: احسنت!

ولی هر کاری می کنم این جمله ی آقای دکتر رو نمی فهمم:


البتّه همه چی برگشت پذیره، یعنی اگه اونا به توافقشون عمل نکنن، ما هم هیچ تضمینی نمی دیم.


دارم فکر می کنم اگه ما قراره دقیقاً به همون فعّالیّت های قبلی مون ادامه بدیم، دیگه چی برگشت پذیره؟!



-------------------------------
خدا رو صدهزار مرتبه شکر که بنا نبود پای این جور حرفا به تازه باز بشه؛

وگرنه باید هر روز  قریب صدتا پست میذاشتم درباره این موضوعات...

کاملاً تصادفی...

پنجشنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۲، ۰۳:۳۴ ق.ظ

پُر واضح است که هیچ ارتباطی ندارد...

و پُر تر واضح است که کاملاً تصادفی است...

و خیلی پُر تر واضح است که ابداً اهمیتی هم ندارد...

اینکه دقیقاً چند روز قبل از همه ی مذاکره های تیم ایرانی با گروه 6 تایی ها ( گروه 1+5 یا 3+3 یا هر چیز دیگری) یکی از مسئولان تراز اوّل ( مثل شخص رئیس جمهور یا وزیران گرام) طی سخنانی، از خالی بودن خزانه، فشارهای کمر شکن تحریم ها، مشکلات اساسی در نیروگاه های هسته ای و از این دست  مطالب، حرف می زند...

شخصاً و از همین تریبون اعللام می کنم:

هر کس معتقد باشد که عمدی در کار است،

یا اینکه معتقد باشد کسی می خواهد -آگاهانه یا غیرآگاهانه- هیئت ایرانی را در مذاکرات، خلع سلاح کند،

ضدانقلاب، دشمنِ ایران و ایرانی، و مزدور بیگانه است، ولاغیر.


حالا دیدید که واضح است این اتّفاقات کاملاً تصادفی است؟!